دقت کردین جملات وارونہ چگونه است ..؟ گنج ، جنگ مے شود .. درمان ، نامرد .. و قهقهه ، هق هق !!! ولى دزد ، همان دزد است .. درد ، همان درد است .. و گرگ ، همان گرگ .. آرى نمی دانم چرا ..؟ من ، نم زده است ... و یار ، رأے عوض كرده است .. راه گویے هار شده ، و روز بہ زور مےگذرد .. آشنا را جز در انشاء نمیبینے .. و چہ سرد است این درس زندگى .. اینجاست کہ مرگ برایم گرم مےشود .. چرا كہ درد ، همان درد است .. دلم " آرامش " وارونہ مے خواهد ..!